|
اسم الکتاب: يس اسماى حسناى الهى
المؤلف: مدرسى، سيد محمد تقى
الجزء: ۱
الصفحة: ۴۱
جاذبههاى ديگرى كه فراروى او قرار گرفته، او را از ياد اين حقيقت باز داشته است؛ فلذا ضرورت دارد به ياد آورنده و توجّهدهندهاى مبعوث گردد تا به انذار و تِذكار او، بشر از وادى غفلت خارج شود. «ما» ى نافيه يا موصوله ميان مفسّرين در اين آيه اختلاف است كه «ما» ى بكاررفته در «ما انذِرَ» موصوله است يا نافيه؟ اين اختلاف، قابل حل است. اگر «ما»، «ما» ى موصوله باشد، مفهوم آيه اين خواهد بود كه: تُنذرُهُم كَما انذِرَ آباءُهُم اوْ بِما انذِرَ آباؤهُم آنان را چنان كه پدرانشان انذار شدند، انذار كنى. يا با ابزارى كه آنان انذار شدند، انذار كنى. در اين صورت مفهوم آيه اين خواهد بود كه در گذشته، اعرابْ پيامبر داشتهاند؛ حال چه خالدبن سنان باشد چه قصىبن ساعد. يا اينكه اينان نيز اوصياء پيامبران سابق بودند. هر چه باشد يك اصل ثابت است و آن اين كه: «اعراب انذاركننده داشتهاند.» چنان كه در تاريخ آوردهاند، منشأ اعراب از حضرت اسماعيل عليه السلام شروع مىشود؛ كه ايشان خود، پيامبر بودند و پدرشان حضرت ابراهيم عليه السلام نيز از پيامبران اولوالعزم بوده است. در برخى از روايات آمده است كه عبدالمطلب از اوصياء حضرت ابراهيم عليه السلام بوده و دين ايشان بر مبناى حقيقت بوده است. به هر حال دينى ميان اعراب بوده است؛ امّا بيشتر آنها از اين دين دور شده، به بيراهه رفته و بتپرست شدهاند. نيز چنان كه مىدانيم، پدران پيامبر اسلام تا حضرت آدم عليه السلام همگى موحّد و يكتاپرست بودند؛ بنابر اين انْذار و مُنذِر داشتهاند. حتّى در قرآن آمده است كه:
| ||||
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 41 | ||||
|
|