|
اسم الکتاب: طبيعيات دانشنامه علائى
المؤلف: ابن سينا
الجزء: ۱
الصفحة: ۱۳۱
بگسلد، چنان كه سدّه عصب بينائى. و چنان كه [1] سدّه صرع- و سكته- و فالج، و چنان كه چون دست كسى ببندند- كرانه آن دست بيش حسّ نيابد [2]. و جنبش از وى بشود. و اين گوهر گاهى بيشتر بود [3]- و گاهى كمتر، و ضعيفى مردم- و ناتمامى تن- بكمى اين گوهر بود، يا ببدى مزاج وى. سبب خواب ديدن و آن درستيش [4] و اما بوشاسپ [5] ديدن از آن بود- كه قوّت متخيّله تنها [6] بماند، و از مشغول كردن حسّ مر او را برهد، و نفس روى از حسّ بگرداند، و از شغل حسّ فارغ بود، و [7] طبع متخيله حكايت كردنست. و ورا سكون كم افتد. پس: گاهى مزاج تن را حكايت كند،- چون صفرا بود [8]- رنگهاى زرد نمايد، و چون سودا بود- رنگهاى سياه، و چون حرارت غالب بود- آتش نمايد،
[1] بى: كه- آ- ه. [2] پيش حس نيايد- د،- بيس حس نيابد- م- ك- ق،- بيس حس نيايد- ل. [3] بى: بود- كب. [4] بى: درستيش- ه،- درشتىاش نه- د. [5] بوشاست- م- خ ك،- بوشايست- د،- كوشاسب- ك- خ م- كب- خ ل.- بوساسب- ل،- بوشاسب بوشاسب- ق. [6] بتنها- آ. [7] بى: و- د. [8] بود و- م. |
|