|
اسم الکتاب: مقالات فلسفی ط-صدرا
المؤلف: مطهری، مرتضی
الجزء: ۱
الصفحة: ۱۰۶
بدن منتفع میشود، و چون عقل از بدن منتفع میشود میتوان گفت که صرف تجرد برای عقل بودن کافی نیست، انتفاع به بدن هم شرط است. جواب: مجرد بر دو قسم است: مجرد تام، مانند عقول قاهره که مطلقا از ماده بینیازند، و مجرد غیر تام مانند نفس ناطقه. مجرد تام آن است که ماده نه در قوامش دخالت دارد (یعنی ماده جزء حقیقتش نیست) و نه در حدوثش دخالت دارد و نه در تشخصش. برهانی که ثابت میکند تجرد مساوی با فعلیت است در مورد تجرد تام است. مجرد تام التجرد از هر نوع قوه و استعداد و آمادگی برای چیز دیگر شدن خالی است، اما مجرد غیر تام، مانند نفس، از قوه و استعداد چیز دیگر شدن خالی نیست. اینکه گفته شد: «بدن به دلیل اینکه برای عقل نافع است پس عایق آن نخواهد بود» صحیح نیست. جای شگفتی نیست که یک چیز از یک نظر مانع باشد و از نظر دیگر شرط و نافع. برای این مطلب به نسخهای از اشارات که فرستاده شده است مراجعه شود.» [1] بررسی این سؤال و جواب در اطراف یک فکر ارسطویی است و آن اینکه: «در نظام طبیعت اصل قوه و فعل حکمفرماست». اصل قوه و فعل یکی از ارکان و بلکه مهمترین رکن فلسفه ارسطویی است. ارسطو علاوه بر اینکه در طبیعت به اصل قوه و فعل معتقد است، برای عقل نیز مرتبه قوه و مرتبه فعلیت قائل است. ارسطو این مطلب را در کتاب النفس متعرض شده است. آنچه ارسطو در این زمینه گفته چندان مبسوط و روشن نبوده است، شرح و بسطها از طرف شارحان- خصوصاً شارحان اسکندرانی و بالاخص دو حکیم اسکندرانی معروف: «ثامسطیوس» و «اسکندر افریدوسی»- است. مسلمین با اندیشههای این دو شارح، خصوصاً در مسائل عقل و معقول، آشنا بودهاند و از آنها یاد کردهاند. [1]. مجموعه رسائل ابن سینا، چاپ ترکیه، ج 2/ ص 2 و ارسطو عندالعرب، چاپ عبد الرحمن بدوی، ص 227. |
|