|
اسم الکتاب: « اسم مستأثر» در وصيت امام و زعيم اكبر
المؤلف: حمدى گيلانى، محمد
الجزء: ۱
الصفحة: ۴۸
صدوق عليه الرحمه در ذيل «باب اسماء الله تبارك و تعالى و الفرق بين معانيها و معانى اسماء المخلوقين». بيانى طولانى ايراد فرمودهاند كه موجز آن اين است: «ذات بچيزى گفته مىشود كه عين آن چيز است و صفت به چيزى گفته مىشود كه ذات با آن حال ديگرى دارد پس صفت برون از ذات است، و با فرض ثبوتى بودن آن و اشتراك معنوى آن بين خالق و مخلوق لازم مىآيد كه ذات واجب الوجود مركب باشد از ما به الاشتراك و ما به الامتياز و چون اشتراك معنوى و تشابه بين صفات بارى تعالى و بين صفات مخلوقين مستلزم چنين تالى فاسد است پس ناگزير از اشتراك لفظى مىباشيم و معنى «عالم و قادر و مانند آنها» در باريتعالى اين است كه خداوند متعال جاهل و عاجز نيست يعنى سلب نقيض علم و قدرت كه جهل و عجز است از ذات حضرت بارى سبحانه مىنمائيم. و در كتاب اربعين خويش در مواضع متعددى بر اين نظر خويش اصرار ورزيده و حتى از تعريض و تجهيل نسبت به مخالفين خويش خوددارى نكردهاند، امام بزرگوار در كتاب اربعين خودشان در ذيل شرح حديث سى و ششم مىفرمايند: «بعضى صفات حق را به امور عدميه ارجاع كردند و علم را عبارت از عدم جهل و قدرت را عبارت از عدم عجز دانستهاند و در اهل معرفت كسى را كه ديدم به اين معنى اصرار دارد، مرحوم عارف جليل قاضى سعيد قمى است «امام ايشان را از نظر عرفان عدل محى الدين عربى مىدانستند» كه تبعيت از استاد خود كه ظاهراً مرحوم ملارجبعلى است نموده به بيانى كه در شرح توحيد مذكور است و ما در سالف زمان، جواب برهان او را و همينطور جواب تمسكات او را بظواهر اخبار بوجه برهانى دادهايم». و ظاهراً جوابى كه بدان اشاره فرموده اند كه در سالف زمان دادهاند، جوابى است كه در «مصباح الهدايه» داده اند كه ذيلًا نقل مىكنم: «انّى لَاتَعَجَّبُ مِنَ العارِفِ المُتَقَدِّمِ ذِكرُهُ مَعَ عُلُوِّ شَأنِهِ وَ قُوَّةِ سُلُوكِهِ كَيفَ ذَهَلَ عَن ذلِك المَقامِ الَّذى هُوَ مَقامُ نَظَرِ العُرَفاءِ العِظامِ حَتّى حَكَمَ بِنَفىِ الصِّفاتِ الثّبُوتيَّةِ عَن الحَقّ جَلَّ شَأنُهُ وَ حكَمَ بِانَّ الصِّفاتَ كُلَّها تَرجِعُ الى مَعانٍ سَلبيَّةٍ وَ تَحاشى كُلَّ التَّحاشىِ عَن عَينِيَّةِ الصِّفاتِ لِلذّاتِ وَ اعجَبُ |
|