|
اسم الکتاب: آئين كيفرى اسلام - جلد ۱
المؤلف: ترابى شهرضايى، اكبر
الجزء: ۱
الصفحة: ۹۷
زيد به خانه داخل شد، نمىگويند «وَلَج زيد في الدار»، و بلكه مىگويند: «دَخَل ...». وُلوج در جايى است كه ظرف ولوج احاطهى كامل به چيزى داشته باشد؛ مثلًا، وقتى انسان به زير آب مىرود، شايد بتوان گفت: «وَلَج الإنسان في الماء». 3- عبارت «إدخال الإنسان» شامل بالغ، عاقل، صغير و مجنون مىشود؛ در حالىكه در مسائل بعد، بلوغ، عقل و اختيار را معتبر مىدانند. اگر كسى اشكال كند شما كه در مقام بيان ضابطه و تعريف هستيد، چرا كلمهى «انسان» را بهصورت مطلق ذكر كرديد؛ و آن را به بلوغ، عقل و اختيار مقيّد نكرديد؟ از جانب ايشان مىتوان دو جواب داد: الف: در انتهاى مسألهى اوّل فرمودهاند: «مع شرائط يأتي بيانها»؛ اين عبارت مربوط به «ولا شبهة» نيست، و بلكه به كلّ مسأله بر مىگردد. بنابراين، ايشان بيان مىكنند شرايط ديگرى هم براى تحقّق زنا وجود دارد كه در آينده آنها را بيان خواهند كرد. لذا، اشكال وارد نيست. ب: در متن مسأله فرمودند: «إدخال الإنسان ذكره الأصلي في فرج امرأة محرّمة عليه»؛ يعنى: بايد زن بر مرد حرمت فعلى داشته باشد؛ كه اگر بلوغ، عقل و اختيار نباشد، حرمت فعلى نيست. بنابراين، كلمهى «محرّمة عليه» قيد «الإنسان» است؛ يعنى: انسان بالغ، عاقل و مختار. 4- قيد «الأصلي» كه در عبارت تحرير الوسيله بهدنبال واژه «ذَكَره» آمده و در عبارت مشهور فقها و شرايع [1] نيست، براى خارج كردن خنثاى مشكل است. مراد، انسانى است كه هم آلت رجوليّت و هم انوثيّت دارد، و از راههاى مقرّر در شرع نمىتوان مذكّر يا مؤنّث بودن او را تشخيص داد؛ و از سويى، او را طبيعت سومى در مقابل مرد و زن هم ندانيم؛ يعنى او در حقيقت يا مرد است و يا زن؛ ليكن نمىتوانيم آن را تشخيص دهيم. اگر خنثاى مشكل با چنين آلتى زنا كرد، چون نمىدانيم واقعاً مرد است تا اين عضو، آلت رجوليّت او باشد، و يا واقعاً زن بوده و اين عضو، زايد است. تحقّق زناى موجب حدّ
[1]. شرائع الاسلام، ج 4، ص 932. |
|