|
اسم الکتاب: مرگ مغزى
المؤلف: ستوده، حميد
الجزء: ۱
الصفحة: ۷۳
عضوى و سلولى را براى مدتى تداوم بخشند. نهايتاً، با جدايى فرد از دستگاههاى حمايت مصنوعى، تنفس قطع شده، قلب نيز از كار باز مىماند. در پايان، بايسته يادآورى است كه اگر در فاصله زمانى كمتر از 3 تا 5 دقيقه، خون رسانى به سلولهاى مغزى صورت نگيرد يا اكسيژن به آن نرسد، اين سلولها، دچار آسيب شده و با مرگ آنها، مرگ مغزى نيز پديد مىآيد. عواملى كه پديد آورنده اين حادثه مىگردند، به قرار زير است: - ضربه مغزى به صورت نافذ يا بسته. - سكتههاى مغزى ناشى از كم خونى مغز يا ناشى از خون ريزى در مغز. - تومورهاى سرطانى مغز. - هيپوكسى مغزى ناشى از توقف قلب كه به علت وقفه زمانى باعث كم خونى مغزى مىشود. - خونريزى داخل نسج مغز. - كاهش شديد فشار خون. [1] گفتار دوم: شاخصههاى مرگ مغزى بعد از آنكه معيارهاى تشخيص مرگ مغزى با موازين دقيق علمى منطبق گشت، تا به امروز، حتى يك مورد هم يافت نشده است كه فردى پس از ابتلا به مرگ مغزى، مجدداً به زندگى بازگشته باشد. از اين رو، برخى از سوژههايى كه گهگاه در رسانهها مطرح مىشود كه فردى پس از وقوع مرگ مغزى، حياتى دوباره پيدا كرده است، بر فرض صحّت، از مواردى خواهد بود كه به سبب بروز خطا در تشخيص پزشكان يا عدم توجه به معيارهاى موجود در اين زمينه رخداده است. به هر روى، درتشخيص پارهاى از مصاديق مرگ مغزى، مشكل چندانى وجود
[1]. رك: اعتماد رضايى، «مرگ مغزى»، همان، ص 325؛ امير ديبايى، چكيده اخلاق و قوانين پزشكى، چاپ اول، (تهران: پژوهشكده فرهنگ و معارف، 1381)، ص 251. |
|