|
اسم الکتاب: يس اسماى حسناى الهى
المؤلف: مدرسى، سيد محمد تقى
الجزء: ۱
الصفحة: ۶۰
خاص مدّنظر است. ثانياً: قرآن از كلمهى «سَدّ» استفاده كرده است و سدّ، بين دو كوه يا ارتفاع بلند ساخته مىشود. يعنى عملًا سمت راست و چپ بسته است. سدّ را در صحرا و دشت ايجاد نمىكنند تا چپ و راستش باز باشد. فلذا قرآن با به كار بردن كلمهى «سدّ» تصوير انسانى را القا مىكند كه راه از چهارسو به روى او بسته است. اميد به رهيابى اين فرد، خيال خامى است؛ چون از طرفى به قول قرآن «مُقمَحْ» (سر به هوا) است و از طرف ديگر نه راه پس دارد و نه راه پيش! در چپ و راست او هم پايه و ديوارهايى است كه سدّ بر آن بنا نهاده شده است! در نهايت هم ديدگانشان به قول قرآن با «غشاء» و پرده اى پوشانده شده است. اين تصاوير زيباى قرآنى، نهايتِ سرگشتگى، رهگُمكردگى و انفصال برخى كسان از منبع حق و حقيقت را نشان مىدهد. ثمرهى اين انفصال، بىتفاوتى و/ بمرگ احساس است. لذا قرآن در ادامه مىفرمايد: اين افراد به جايى مىرسند كه برايشان فرق نمىكند كه بيم شان بدهى يا ندهى. در هر دو حال ايمان نمىآورند. جبْتِ تكامليافته! گفتيم كه مشكل ابتدايى بشر، غُلهاى درونى (يا به قول قرآن: جِبْتْ) است كه صورتِ پيشرفتهى آن وقتى در خارج تجلى و تجسّم پيدا مىكند، تبديل به «طاغوت» مىشود كه ظلم و ستم را در جامعه گسترش مىدهد. وقتى ظلمها گسترش يافتند، بدل به يك پديده مىگردند و كمكم در جامعه جا باز مىكنند./ بفرعون و نمرود و قارون، هر كدامْ يك «جبْتِ تكامليافته!» محسوب مىشدند./ به ديگر بيان شايد بتوان گفت: غُلها همان جِبْت (/ بطاغوتچه/ يا طاغوت
| ||||
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 60 | ||||
|
|