|
اسم الکتاب: « اسم مستأثر» در وصيت امام و زعيم اكبر
المؤلف: حمدى گيلانى، محمد
الجزء: ۱
الصفحة: ۲۰
پنداشتهاند و طبق اين پندار، حروف را برحسب اقسام طبايع، مانند عناصر چهارگانه بچهارگونه تقسيم كردهاند و هر طبيعتى به صنفى از حروف اختصاص يافته كه تصرف در طبيعت چه فعلى باشد يا انفعالى به سبب اين صنف از حروف اختصاص يافته كه تصرف در طبيعت چه فعلى باشد يا انفعالى به سبب اين صنف از حروف پديد مىآيد و بدين جهت، حروف را به قاعدهاى كه در اصطلاح اكسير مىنامند، باقسام: هوايى و آتشى و آبى و خاكى تقسيم كردهاند. و طائفهاى سرّ تصرفى را كه در حروف خيال كردهاند به نسبتهاى عددى مستند مىكنند و مىگويند: حروف ابجد چه از لحاظ طبع و چه از لحاظ وضع بر اعدادى دلالت دارند كه معمولًا به آنها اختصاص يافتهاند و از اين رو به خاطر تناسب بين اعداد ميان حروف نيز تناسب مستقلى وجود دارد و احياناً تصرف سرّ حرفى و سرّ عددى با هم در مىآميزند، و امثال اين ادعاها را مىكنند كه تحصيل دليل اگر چه اقناعى باشد بر آن دعاوى دشوار است، و شما مىتوانيد به كتب قوم مراجعه نمائيد. يكى از اقوال مربوط به لفظى بودن اسم اعظم، قول طائفهاى است كه مىگويند: اسم اعظم در حروف مقطعهاى كه در اوائل بعضى از سور قرآن آمده مستور است و براى اين مدعا روايت مىكنند كه هرگاه براى امير المومنين عليه السلام دشوارى روى مىداد، آن بزرگوار دعاء مىنموده و عرض مىكرده: «يا كهيعص يا حم عسق» و سعيدبن جبير شهيد مىگفت: اين حروف دو قسمند: قسمى كه به كيفيت تركيب آنها راه نداريم كه اسم اعظم در ميان آنها است و قسمى كه راهى به كيفيت تركيب آنها داريم مانند «راء» و «حم» و «ن» كه مجموع آنها رحمن است و اسم اعظم در اين قسم نيست. و طائفهاى مىگويند: اسم اعظم خداى تعالى «هو» است و تعبير كامل آن وقت دعاء: «يا هو يا من لا هو الا هو» است، صدوق الطائفه عليه الرحمة در كتاب توحيد از امام محمد باقر عليه السلام روايت مىكند كه امير المؤمنين عليه السلام فرمودند: «يكشب قبل از جنگ بدر حضرت خضر عليه السلام را در خواب ديدم و از او خواستم چيزى بمن تعليم دهد كه به سبب آن بر دشمنان پيروز شوم. فرمودند: «قل: يا هو يا من لا هو الا هو» چون صبح شد، خوابم را براى رسول الله صلى الله |
|