|
اسم الکتاب: مديريت و فرماندهى در اسلام
المؤلف: مكارم شيرازى، ناصر
الجزء: ۱
الصفحة: ۶۲
اسلام) سبب شد كه شكست سختى بر ارتش اسلام وارد گردد، و ضايعاتى در حدود 70 شهيد، آن هم شهيدانى مانند «حمزه سيّد الشّهداء» به بار آورد. [1] يادآورى اين نكته ضرورى است كه ارتباط فرماندهان و مديران با افراد تحت نظر آنها هرگز نبايد به شكل «استبداد و قيمومت» در آيد. معنى اين سخن آن نيست كه حفظ «اصول انضباط» و «سلسله مراتب» و «قاطعيّت» به فراموشى سپرده شود؛ بلكه جمع ميان «انضباط» و «برادرى» لازم است كه از كارهاى بسيار ظريفى است كه تنها «استعداد» و «ابتكار) مدير و فرمانده و آموزش مستمرّ فرهنگى نفرات، مىتواند آن را تضمين كند. 5- ايجاد انگيزه ديگر از وظايف سنگين هر مدير در هر سازمان، و از جمله فرماندهان در مقام فرماندهى كه شعبهاى از مديريّت است، مسأله ايجاد انگيزه است، ايجاد يك حركت نيرومند درونى براساس بسيج تمام نيروهاى نهفته در روح و جان انسانها، و خوشبختانه در يك تشكيلات اسلامى كه فرهنگ «ايمان به اللَّه» بر آن حاكميّت دارد، و افراد مؤمن و ايثارگر و فداكار، تار و پود آن را تشكيل مىدهند، ايجاد انگيزه، نه تنها كار مشكلى نيست، بلكه منابع عظيمى براى بهرهگيرى در اين زمينه در دست است. توضيح اين كه: هيچ انسانى، بدون انگيزه به سراغ كارى نمىرود، و اين انگيزه برخلاف انگيزههاى غريزى حاكم بر حيوانات، حتماً بايد از طريق درك و فهم و شعور روى او تأثير بگذارد. انگيزه را مىتوان به بنزين موتور تشبيه كرد، با اين تفاوت كه تأثير آن اجبارى است، ولى انگيزه افعال آدمى با توجّه به اصل اختيار و آزادى اراده انسان، اختيارى است. چگونگى «انگيزهها» رابطه نزديكى با فرهنگ حاكم بر يك جامعه دارد؛ هر قدر فرهنگ، غنى و پرمايهتر باشد، انگيزهها نيرومندتر است.
[1]- سيره ابن هشام، ج 3، ص 129. |
|