|
اسم الکتاب: مديريت و فرماندهى در اسلام
المؤلف: مكارم شيرازى، ناصر
الجزء: ۱
الصفحة: ۹۰
از ياران دلير پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به درجه شهادت رسيدند، و جز عدّه معدودى كه پروانهوار اطراف رهبر خود را گرفته بودند، بقيّه پا به فرار گذاشتند. [1] در اين جنگ خطرناك كسى كه بيش از همه فداكارى مىكرد و هر حملهاى كه از جانب دشمن به پيامبر مىشد دفع مىنمود، به اعتراف همه، علىّ بن ابيطالب بود. على عليه السلام با كمال رشادت مىجنگيد تا اين كه شمشيرش شكست؛ پيامبر شمشير خود را كه موسوم به «ذوالفقار» بود به على داد؛ سرانجام پيغمبر در جائى سنگر گرفت، و على عليه السلام همچنان از او دفاع مىكرد. [2] تا آن كه طبق نقل بعضى از مورّخان، بيش از شصت زخم به سر و صورت و بدن او وارد آمد و در همين موقع بود كه پيك وحى به پيامبر عرضه داشت: «يا رَسُولَ اللّهِ هذهِ المُواساة؛ اى محمّد، معناى مواسات همين است!» پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «انَّهُ مِنّى وَ انَا مِنْهُ، فَقال جِبْرِئيلُ وَانَا مِنْكُما، قالَ فَسَمِعُوا صُوتاً لاسَيْفَ الّا ذُوالفَقار وَ لافَتى الّا علىٌ ...؛ على از من است و من از اويم! و جبرئيل افزود: و من نيز از شما هستم؛ اينجا بود كه صدائى شنيدند (كه پيك وحى ميان زمين و آسمان مىگفت:) لاسَيْفَ إِلَّا ذُوالْفَقارِ وَلافتى إِلَّا عَلىٌ» [3] شايعه شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بعضى از سيرهنويسان مىگويند: يكى از جنگجويان قريش، يك سرباز مسلمان به نام «مُصْعَب» را به گمان اين كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم است، با ضربه سختى از پاى در آورد؛ سپس با صداى بلند فرياد زد: به لات و عزّى سوگند كه محمّد كشته شد! ولى اين شايعه خطرناك از دو جهت كاملًا به سود مسلمانان تمام شد:
[1]- سيره حلبى، ج 2، ص 238. [2]- تاريخ كامل ابن اثير، ج 2، صفحه 107 طبع بيروت- سيرت رسول اللّه، ابن اسحاق همدانى، ج 2، ص 686. [3]- كامل ابن اثير، ج 2، ص 107. |
|