|
اسم الکتاب: زندگانى پيامبر گرامى اسلام محمد مصطفي(ص)
المؤلف: مدرسى، سيد محمد تقى
الجزء: ۱
الصفحة: ۱۵
تنهابه خاطر وجود اين كودك خجسته در ميان ايشان است. آنگاه رسالت مقدّس آنحضرت را درآينده، بدانان نويد داد. اين بشارت، بار ديگر در شام تكرار شد. در آنجا پيامبر صلى الله عليه و آله با راهب ديگرى به نام «ابوالمويعب» ديدار كرد و آن راهب به مردم مژده داد كه اين «پيامبر آخر الزمان» است. خردمند و پاكدامن پيامبر از اين سفر به مكّه بازگشت. همراهانش كه در اين سفر از وى كرامتها وبزرگواريهاى بسيار ديده بودند چون بازگشتند، برخى از آنچه را كه رخ داده بود براى ديگر مردمان بازگفتند. و بدينترتيب پيامبر در ميان آنان به نيكى و بزرگى شهره شد. كارهاى نيكى كه از پيامبر سر مىزد، موجب مىشد كه وى در ديده مردم صاحب ارج و احترام گردد. وقتى سيل، ساختمان كعبه را ويران كرد، قريش دست به كار ترميم خرابيها شد؛ امّا درباره اينكه چه كسى «حجر الاسود» را در جاى خود نصب كند و اين افتخار را به خود اختصاص دهد، اختلاف درگرفت. اين اختلاف به جاى باريكى منتهى شد، تا آنكه خردمندان قريش گفتند: بايد به فرمان نخستين كسى كه بدين جا داخل مىشود تسليم شويم. ديگران نيز اين رأى را پذيرفتند وچشم به راه نخستين كسى ماندند كه از در وارد شود. ناگهان چهره محمد صلى الله عليه و آله پديدار شد و همه آنان يكصدا |
|