|
اسم الکتاب: موسوعة الإمام الخميني ۴۶ (شرح چهل حديث( اربعين حديث))
المؤلف: الخميني، السيد روح الله
الجزء: ۱
الصفحة: ۳
حديث اوّل [جهاد نفس] الحديث الأوَّل: أَخْبَرَني إجازَةً، مُكاتبَةً وَمُشافهَةً [1] عِدَّةٌ مِنَ الْمَشايخ العِظامِ وَالثِقاتِ الكِرامِ مِنْهُم الشَّيْخُ العَلّامةُ المُتَكَلِّمُ الفَقيهُ الأُصُولي الأَديبُ المُتَبَحِّرُ الشَّيخُ مُحمَّدرضا آل العَلّامَةِ الوَفِي الشَّيخِ مُحَمَّد تَقيّ الأصفهاني [2]- أَدامَ اللَّهُ تَوْفيقَهُ- حينَ تَشَرُّفِهِ بِقُمِ [1] براى حفظ احاديث از دستبرد مفتريان و جاعلان و جلوگيرى از نقل آنها توسط راويان ناآشنا و نااهل، دانشمندان علم حديث از ديرباز رسم دادن و گرفتن «اجازه روايت» معمول داشتهاند. مشايخ حديث هر كس را كه در علم و تقوا مىآزمودند به او اجازه روايت مىدادند. طالبان علم نيز براى كسب اعتبار در نقل حديث به نزد مشايخ اين علم مىرفته و از آنان حديث مىآموخته درخواست اجازه مىكردند. اين سيره حسنه تاكنون كم و بيش ادامه دارد. اجازاتى كه مشايخ مىدادند مختلف بود از جمله آنها اجازه كتبى و شفاهى بود و دارنده اين اجازه در مقام نقل حديث مىگويد: «فلانى با اجازه كتبى يا شفاهى مرا چنين خبر داد». نظر به اين سنت است كه امام قدس سره در آغاز، برخى از سلسله اسناد خود را پشت به پشت تا محمد بن يعقوب كلينى- قدس اللَّه اسرارهم- نقل فرمودهاند. [2] شيخ محمدرضا مسجد شاهى، متوفى به سال 1362 ق از شخصيتهاى بزرگ و رجال علمى اصفهان واز خاندان شيخ محمدتقى اصفهانى است. وى از شاگردان ميرزاى شيرازى و سيد محمد فشاركى و آخوند خراسانى و هممباحثه و مصاحب آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائرى بوده است. شيخ از 1344 تا 1345 ق در قم به تدريس اشتغال داشت. پس از شهادت عموى خود، حاج آقا نوراللَّه اصفهانى، به اصفهان بازگشت و تا پايان عمر در آنجا ساكن بود. وى مرجعيت شيعه داشت و در اصفهان حوزه درس وى تا پايان حياتش برقرار بود. جد ايشان، شيخ محمدتقى اصفهانى، متوفى به سال 1248 ق، از فقهاى نامدار و از شاگردان وحيد بهبهانى بود. حوزه درس ايشان هم در شهر اصفهان بود و ميرزاى شيرازى و سيد حسن مدرس از شاگردان او بودند. تصنيف مشهور او: هدايةالمسترشدين در شرح معالم الدين است. |
|