|
اسم الکتاب: موسوعة الإمام الخميني ۴۶ (شرح چهل حديث( اربعين حديث))
المؤلف: الخميني، السيد روح الله
الجزء: ۱
الصفحة: ۵۹
گاهى ديده مىشود يك شخص محترمى را خصوصاً اگر از اهل فضل و علم باشد، شيطان دستگيرى كرده به صف آخر مىنشاند، براى اينكه بفهماند با اينكه من با اين مقام نبايد با اين شخص نماز كنم، وليكن از بس از دنيا گذشتهام و هواى نفس ندارم آمدهام در صف آخر هم نشستهام! بعضى از اين قبيل اشخاص را در صف اوّل ملاقات نخواهيد كرد. شيطان به امام و مأموم اكتفا نكرده به ريش بعضى از منفردين مىچسبد. او را از بازار يا منزل افسار كرده، با يك كرشمه و ناز در كنج مسجد يك سجّاده پهن كرده، هيچ امامى را عادل ندانسته، در حضور مردم به يك طول سجود و ركوع و يك ذكرهاى طويلى نماز مىخواند! اين در باطن ذاتش مخمَّر است كه به مردم بفهماند من اينقدر مقدّس و محتاطم كه ترك جماعت مىكنم مبادا به غير عادل گرفتار شوم! اين علاوه بر آنكه مُعجب و مُرائى است، مسائل شرعيه را هم نمىداند! براى اينكه مرجع تقليد اين شخص بيش از حسن ظاهر را معلوم نيست در صحت اقتدا شرط كند؛ ولى اين نه از اين باب است، بلكه براى ارائه به مردم است كه در قلوب منزلت پيدا كند. و همينطور ساير كارهاى ما در تحت تصرف شيطان است. و آن ملعون هر قلب كدرى پيدا كرد، در آنجا منزل كرده و اعمال ظاهره و باطنه را مىسوزاند و ما را از راه اعمال حسنه جهنّمى مىكند. فصل در دعوت به اخلاص است پس اى عزيز، در كارهاى خود دقيق شو و از نفس خود در هر عملى حساب بكش، و او را در برابر هر پيشآمدى استنطاق كن كه آيا اقدامش در خيرات و در امور شريفه براى چيست؟ دردش چيست كه مىخواهد از مسائل نماز شب سؤال كند، يا اذكار آن را تحويل بدهد؟ مىخواهد براى خدا مسأله بفهمد يا بگويد، يا مىخواهد خود را از اهل آن قلمداد كند؟ چرا سفر زيارتى كه رفته با هر وسيله است به مردم مىفهماند؟ حتى |
|