|
اسم الکتاب: موسوعة الإمام الخميني ۴۶ (شرح چهل حديث( اربعين حديث))
المؤلف: الخميني، السيد روح الله
الجزء: ۱
الصفحة: ۹۲
همقطارش مىشنود و آن را با كمال شدت رد مىكند و طعن به قائلش مىزند، ولى همان مطلب را از بزرگى در دين يا دنيا اگر شنيد قبول مىكند [1]. حتى ممكن است در اوّل از روى جد رد كند، و در دوم از روى جد قبول كند. اين شخص طالب حق نيست. تكبرش پرده به روى حق مىپوشد، و تملقش از بزرگ- كه غير از صفت تواضعِ ممدوح است- او را كر و كور مىكند. و از همين تكبر است ترك تدريس علمىيا كتابى كه با شأن خود مناسب نداند، و ترك تدريس براى اشخاص بىعنوانِ ظاهرى، يا براى عده قليله، و ترك جماعت در مسجد كوچك و قناعت به عده كم، گرچه بداند كه رضاى حق تعالى در آن است. و گاهى از بس مطلب دقيق مىشود صاحب اين خُلق نمىفهمد كه عملش مستند به خُلق كبر است، مگر آنكه در صدد اصلاح نفس برآيد و دقيق شود در مكايد آن. اما كبر بر بندگان خدا، از همه بدتر كبر بر علماء باللَّه و دانشمندان است، كه مفاسد آن از همه بيشتر و ضررش مهمتر است. و از اين كبر است ترك مجالست فقرا و تقدم در مجالس و محافل و در راه و رفتار. و اين در جميع طبقات، از اشراف و اعيان گرفته تا علما و محدّثين، و از اغنيا گرفته تا فقرا مگر كسى را كه خداى تعالى حفظ فرمايد- رايج و شايع است. و تمييز بين تواضع و تملق، و تكبر و تأبى نفس گاهى به غايت مشكل شود و بايد انسان به خداى تعالى پناه برد تا او را هدايت بنمايد. و اگر انسان در صدد اصلاح برآيد و حركت به جانب مطلوب كند، ذات مقدس حق تعالى به رحمت واسعه خود راهنمايى مىفرمايد و سير را آسان مىكند. فصل در سبب اصلى تكبر است كبر را اسباب بسيارى است كه برگشت تمام آنها به اين است كه انسان در خود [1] پوشيده نماند كه ترك قبول به تفصيلى كه ذكر شده داراى دو جنبه است كه يكى از آن كبر به اوامر خداستو ديگرى كبر بر بندگان خداى تعالى است. منه عفي عنه |
|